ماکارونی، قهرمان دوی ماراتون خوابگاه (طنز)
ماکارونی، قهرمان دوی ماراتون خوابگاه
سیاست های خوابگاهی ارتباط شدیداً متقابلی با سرو غذا دارد و در میان غذاهای گوناگون ماکارونی با رشته های بلند قامت و رعنای خود رنگ و لعاب دیگری دارد. داغ عشقی که تا ابد روی سینه ی دانشجویان حکاکی شده خواهد ماند. ماکارونی یا ماکارون نقش اول ماجرا و اختتامی بر جنجال ها و شورش های خوابگاهی است. آنگونه که در دو روز آخر هفته با مرحمت دست اندرکاران دانشگاه از سرو غذا در سلف ممانعت شده و این قدرت اختیار و تنوع انتخاب را به دانشجویان واگذار کرده اند که از این حیث ما وامدار وجود با برکت آنان بر سر سفره هایمان هستیم؛ لذا همه جوره دعا گوی انتصابات این عزیزان هستیم. دو روز و چهار وعده ی غذایی، صبحانه پیشکش. بحث و گفتمان در میان صاحب نظران اهالی هر کلبه ی خوابگاه برپا می شود. زیبایی این بحث ها این است که همیشه ماکارون گیسو طلا رقبای خود را کنار زده و با شکوه همه ی دانشجویان را محو تماشای خود می کند. من چون که خودم از ماکارونی متنفرم بنا به تصمیم جمع از نطق کردن سر باز می زنم. در چهره ی دوستان هم اخمی حاکی از انتخاب دگر بار ماکارون برای ریاست مجلس سنا دیده می شود؛ اما به طرز عجیبی هیچ کدام به مخالفت دهان نمی گشایند. انگار سنگ را بسته و سگ را گشاده اند . فلسفه ی این ماکارون چیست را خدا میداند و بس. وقتی اسمی از نام برده به گوش همگان میرسد انگار نوای صوتش دانشجویان بخت برگشته را جادو می کند و حالا از سر مخالفت یا هر چیز دیگری همه سکوت اختیار می کنند و حرفی برای گفتن ندارند. آنجا است که باید گفت: آوازه ی چشمان تو هر دانشجویی را به زانو در می آورد. چهار وعده ی پشت سر هم ماکارونی. وای به حال این که روز دیگری در هفته تعطیل رسمی باشد؛ یعنی همین آش است و همین کاسه... .
امید شجاعیان