سنگ صبور
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۰ ق.ظ
سنگ صبور
چندیست سکوت در شبستان من بیداد می کند
از وحدت ثانیه ها می هراسم
باز هم آرامش، قبل از طوفانی دیگر
جنجال امواج خروشان قلب من پایانی ندارد
باز قلبم چه می خواهد از روح به یغما رفته ی من؟
چه وحشیانه چنگ میزند یادت بر آشیانه ی دل
مرا به کدامین کوچه باید پناه برد که بنبست خاطرات تو نباشد؟
انگار همه ی دنیا جمع شده اند که بی تو ماندن را به رخ من بکشند
حتی باد هم زوزه می کشد و با من غریبانگی می کند
یک لحظه با تو بودن دنیای خاطرات است
من که دنیایی با تو بوده ام اکنون چه کنم با این همه دنیا ؟؟؟
امید شجاعیان
۹۴/۰۴/۰۷