kaghaz & ghalam

بایگانی
نویسندگان
طراح وبلاگ : علی شفیعی
مدیر وبلاگ : امید شجاعیان

یازده

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۹ ق.ظ

یازده

یازده

نخستین رقمی که می آید تا تقدیر ارقام دیگر را رقم بزند؛ رقم صفری که نقطه­ ی آغاز برای یک زندگی است. زندگی ای که

به مرور زمان دستخوش پستی و بلندی­ ها قرار می­ گیرد .مسیری که با ضربات محکم و بی رحمانه­ ی روزگار همراه است.

صفحه­ ی گوشی در حال نزول به تاریکی ست که با فشار رقم دوم از ورود به وادی خاکستری می­ گریزد. غرور و مردانگی­ ای

که حاصل عشق آتشینی است که در گوشه و کنار دلت سکنی گزیده رقم سوم را به گرمی می­ فشارد. تا به خود می­ آیی

نظاره­ گر آنی که چه بی اختیار رقم چهارم و پنجم، خود را در کنار دیگری­ ها جا داده­ اند. دلهره ­ای که ضربان قلبت را به بازی

می­ گیرد و رقم ششم را نمایان می­ کند. خاطره­ ها، یکی یکی، مرور جلوی چشمانت و زمان که با فریادی حاکی از سکوت از

جنجال ذهن مشوش تو می­ هراسد و از ترس مواجهه­ ی با تو بی­ درنگ بر سرعت گذر خود می­ افزاید و رقم هفتمی که از

این آب گل آلود ماهی می­گیرد. خیره به سقف، آن­قدر که از پوشیدن پیراهن شب بر پیکره­ ی روز بی­ خبر می­مانی. با

چشمانی باز به خوابی عمیق فرو می­روی، خوابی که تحکیم وحدت ثانیه­ ها نیز دوست ندارند تو را از خواب بیدار کنند و

چشم انتظار یک معجزه­ اند. سرت را از برف درمی­ آوری. به ارقامی که اکنون به هشت رسیده بودند زل می­زنی. حسرت،

حماقت، دوست داشتن، عشق، قاب روی میز و عکس­ های مشترک، فراموشی و بر حسب عادت متبلور شدن نهمین گل

واژه­ ی سناریوی عشق. لبخند روی لبانت، گرمی آغوش و دستانی که تو را از فرش به اوج عرش می­ رساند و ده را به تصویر

می­ کشاند. با سردی لرزش دستانت که دیگر سست شده­ اند و نای رفتن ندارند مدارا می­ کنی و آخرین حلقه­ ی این کمدی

تلخ را با شمع روشن می­ کنی و تراژدی چشمانت را با پیاله­ ی مستی در هم می­ آمیزی؛ ولی در آخر کلید خاموشی

احساس که به کلید تماس ارجعیت پیدا کرد، چون تو خیلی بیشتر از این حرف­ ها که فکرش را می­ کنی فراموش شده­ ای.

یازده، تکاملی که تا تماس لختی بیش فاصله نداشت اما هرگز به آن ختم نشد...

برخی مواقع باید گذشت، از همه­ ی آن چیزهایی که دوستش داشتی؛ باید دوباره بلند شد، مردانه تر. برخیز و مردانگیت را

پس بگیر و بی­ ارزشی­ ها را به تاریخ بسپار. دوباره متولد شو. هیچ­ وقت دیر نیست. ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه

است...   . 

امید شجاعیان

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۴/۰۴/۰۷
omid shojaeyan

نظرات  (۵)

معلوم هست که شکست عشقی بدی خوردید خیلی جذاب بود برام
پاسخ:
مرسی،ممنون از نظرتون
به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را.
ولی حتما قرار نیست تجربه کنیم.تجربه رو تجربه کردن خطاست ولی ممکنه امید از تجربه دیگران بهره برده باشه نه اینکه خودش تجربه کرده باشه
آدم ها توی دنیا باید تحمل ضربه خوردن رو داشته باشن تا بتونن یروزی به بهترین شکل تبدیل بشن...
تحمل کن و نشکن! 
خدا توی زندگیت باشه همیشه کارات درسته!

یادت باشد تو به خدا توکل کرده ای و او هیچگاه دیر نخواهدکرد...


موفق باشی
پاسخ:
ممنون،مرسی از اینکه مطالعه کردید
دوستان عزیز مرسی بابت نظریاتتون. این مطلب فقط زاییده فکر و ساخته پرداخته ی تخیل من هست
عالی بود خیلی دوسش داشتم واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم 😉😉😉
پاسخ:
مرسی،لطف دارید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی