kaghaz & ghalam

بایگانی
نویسندگان
طراح وبلاگ : علی شفیعی
مدیر وبلاگ : امید شجاعیان

گوشه ای از رمان طنز ((دست های خالی،جیب های سوراخ))

گوشه ای از رمان طنز ((دست های خالی،جیب های سوراخ))

باز هم خاطره آفرینی ... انگار اتفاقات مرا اهرمی برای فشار و تمسکی برای مجادله برگزیده اند. نمی شود با شتاب حروف

واژه ها را برای امروز، سکاندار قلمداد کرد، ولی شاید اولین روز کاری در عرصه و مکتب نویسندگی باشد. از آنجایی که

میخواستم در مکاشفات، دیر رسیدن را به وادی فراموشی بسپارم بر آن شدم که هر چه زودتر خود را به نقطه ای که در این

هرج و مرج زمانی، عطف می نمایاند برسانم. با لختی درنگ در واحد منظوره به انتظار دیگر عرصه گران علم و هنر نشستم.

نشستن، آن هم چه نشستنی!!! خورشیدی که صدای نوازش گام هایش لحظه به لحظه مرا بیشتر به بالین خود میکشید و

قطرات اشک هایش فضای پیراهن مرا آزین می بخشید. از بد حادثه منجمان و دلاوران حوزه ی کارآفرینی در پیاده روی جلوی

ساختمان مذکور هم با صداهای آسمان جل دستگاه های تولیدی تراشکاری و لحیم کاری عقد زوجیت بسته بودند و صوت

دلنوازشان روح را از پیکره ی وجودی ام نهفته میساخت؛ به قول معروف «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی». بالاخره

انتظار به سر رسید، مجلس به راه افتاد و یوسف گم گشته به کنعان آمد. در گوشه ای دست به گریبان کاغذ و قلم شدم و

دیگر نطق نکردم... 

امید شجاعیان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۷
omid shojaeyan

نظرات  (۱)

این یکیو واقعا دوس داشتم واقعا قشنگ بوووود ایووول ☺☺😉
پاسخ:
خوشحالم که تونستم خرسندتون کنم،ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی